حن .انس وواقعیت قرانی

ساخت وبلاگ
 

جن و انس و واقعیت قرانی

انسان امروزی در اوج تکامل وجهش فکری قرار دارند واز علم وخلاقیت اهدائی ذات باریتعالی حد اکثر بهره وری را بکار گرفته است وآیات متشابه در قالب تمثیل ها برای رسیدن این انسان به حقانیت وجود خداوند متعال است .در عصر نزول قرآن انگیزه جذب به اسلام تساوی حقوق انسان ها ،مبارزه با ظلم وشرک وثروت اندوزی بود وعلم مانعی برای جذب به اسلام بشمار نمی آمد. کلمات ملائکه جن وابلیس ،صلب وترائب،هفت آسمان وامثالهم هرکدام مفاهیم خاص خود را دارا بودند وبراساس برداشت آن زمان تفسیروتاویل میشد. قرآن این کلمات را درقالب داستان وتمثیل بطرز زیبائی بیان فرموده تا انسان های امروزی با استناد به علم روز مفاهیم آنرا از آن استخراج کنند و وسیله ای برای رسیدن به حقانیت وجود خداوند باشد. اگر همان برداشت های زمان نزول آیات را امروزه بکار ببریم برای انسان های دانشمند وآشنا به علوم طبیعی وتجربی قابل قبول نخواهد بود. حال میتوانیم درک کنیم چرا خداوند متعال درقرآن موضوعات علمی را درقالب تمثیل برای ما بیان کرده است .

وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، شاید متذکر شوند.

وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون-اینها مثلهائی هستند برای مردم شاید درآن تفکر کنند

تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون- اینها مثل هائی برای مردم هستند ودر باره آنها فقط دانشمندان تعقل میکنند به عبارتی با علم ارتباط مستقیم دارد
هرموضوعی با علم خودش علوم تجربی در تاویل آیات متشابه در باره خلقت کیهان،زمین ،حیات، خلقت وتکامل انسان وامثالهم نقش به سزائی دارد. کسانیکه آشنائی با علوم تجربی روز را ندارند نمی توانند به تاویل آیات متشابه نظر دهند . نظرات گذشتگان هم دراین ارتباط منسوخ شده است ومربوط به علم هزار سال قبل است .دید افراد در آن زمان در باره خلقت انسان با دید امروزی قابل مقایسه نیست وباید آیات خداوند در باره پدیده های طبیعی را با علم روز سنجید.

اگرما بخواهیم ظاهر ایات را مورد قضاوت قراردهیم برداشت خاصی از آن داریم که برای توجیه آن باید دست به دامان خرافات وتصورات ذهنی گذشتگان شویم که امروزه راه گشا نیست .مثالی بزنیم در سوره الرحمن خداوند در توصیف قاصرات طرف آیه ای بیان میفرمایند - فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ-درآن (باغها) دلبرانی فروهشته هستند که دست هیچ انس وجنی به آنها نرسیده. انس میتواند با دلبرفروهشته یطمثهن داشته باشد هردو از یک ماهیت هستند ولی جن که ازماهیت آتش است چطور توجیه کنیم آتش با دلبرمادی جوردرنمی آید مگر اینکه دو دلبر باشند مخصوص انس ودیگری مخصوص جن که این هم با آیه نمی خواند.امثال این تعبیرها که از ظاهر آیات در تصورات ما نقش بسته ایجاد شبه میکند . بنابراین باید دربطن آیه جستجو کرد ومنظورآنرا کشف کرد.

اینجا تفکر وتعقل درآیات ومقایسه با علم روزمیتواند به ما کمک کند .

آیا جن میتواند هرجا دلش خواست پرواز کند ودرآسمان ها جاسوسی کلام خدا را بکند. مگرکلام خداوند همینطور در آسمان ها در دسترس هستند. اینها تمثیل هستند ونیاز به کشف دارند .تمامی تصورات ما در باره جن برپایه تصورات کهن گذشتگان است که در فرهنگ ما جا افتاده وبا این دید وارد آیات قران میشویم وآیات را طوری تفسیر میکنیم تا بر باورما تطابق داشته باشد . ملاک قضاوت ما برداشت از ظاهر آیات است وباور کرده ایم که خداوند داستان برای ما تعریف کرده است. درحالی که آیات متشابه هستند نیاز به تفکر وتعقل ودرک مفاهیم دارد.

ملائکه جن وابلیس وشیطان در سرنوشت خلقتی انسان نقش ایفائ کرده اند

ماهیت همه این مخلوقات مثل هم هستند به زبان ظاهر آیات از جنس آتش بی دود و به زبان علمی نیرو وانرژی ولی انسان از جنس خاک (عناصر شیمیائی )است.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا-هنگامی که به ملائکه خطاب شد آدم را سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس (ابلیس ماهیتا از نوع ملائکه است) اوازجن بود ازدستورخداوند سرپیچی کرد آیا شما انسان او وذریه او را به جای خداوند میگیرید (ذریه ابلیس همراه ذریه انسان منتقل میشود چرا که در درون وذات انسان قرار گرفته ولی نه در ذات فطری خدائی (ذریه جدا از انسان ندارد او عنصر اختیار است که اکنون ماموریت خود را انجام میدهد وظیفه گمراهی بنی آدم از رسیدن به تقوی را بنا بر مشیت الهی عهده دار شده است زیرا خداوند انسان را در معرض آزمایش قرارداده است وابلیس وسیله انجام آن است .هنگامی که خداوند نفس واحده را خلق کرد وآنرا سویته نمود در آن دو عنصر تقوی وفجور را نهادینه کرد-فالهما فجورها وتقویها–که با ظهور آدم انسان تکامل یافته اید دو عنصر فعال شدند .به مقاله ابلیس وشیطان ونقش آنها درخلقت انسان مراجعه فرمائید.

ماده وانرژی دو عامل مهم درساختار کیهان ،اتم ها،ملکول ها وحتی موجودات زنده است. اتم ها بدون انرژی نمی توانند ساختار داشته باشند. قوانین چهار گانه فیزیک از قبیل هسته ای قوی ،هسته ای ضعیف، الکترومغناطیس وگرانش طبق ضوابط قانونمند عمل میکنند واین قوانین را انرژی بهم ارتباط میدهد .در قرآن صراحتا به ماهیت ملائکه اشاره کرده است .ابتدا این را بررسی کنیم تا راه برای درک مفهوم جن وابلیس وشیطان باز شود.خداوند در آیه 1 سوره فاطر میفرماید.

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ –سپاس مخصوص خداوند باز کننده کیهان است(به محض باز کردن آن)ملائکه را به عنوان پیام آور درآن قرارداد. که برخی دارای دوتا دوتا قدرت یا نیرو وبرخی سه تا سه تا وبرخی چهارتا چهارتا.وخواست خداوند برآن قرارگرفته که خلق آنها را زیاد تر باشد (شاید منظور قوانین حاکم برانرژی تاریک وماده تاریک که هر دوحدود نود درصد جهان مادی را تشکیل میدهند ودانشمندان هنوز به رازآن دست نیافته اند ).حال جنس و ماهیت ملائکه با تعریف این ایه ازچیست. مسلما از جنس نیرو است ونیروهم انرژی است بال دراین آیه قدرت یا نیرورا میرساند .پرندگان با دوبال نیروی پرواز را هدایت میکنند وخداوند نیرو را به بال تشبیه کرده است. باید توجه داشت که کلمات نیرو، انرژی حدود دو الی سه قرن قبل وارد مفاهیم علمی شده .رسول هم معنی پیام آور است نه رسولی که خداوند برای هدایت انسان میفرستد. دقیقا زمانی که کیهان منبسط شد وفوتون ها ، نویترینوزها والکترون ها از فضای بسیار فشرده وصمد قبل از انبساط رها شدند شروع به حرکت کردند وقوانین دوگانه وسه گانه وچهارگانه فیزیک درکیهان قرار گرفت. بنابراین ملائکه نیروهائی هستند که ماده را در درون اتم ها بهم پیوند میدهند .قوانین طبیعت امرخدا هستند وملائکه اسباب این امور ودر کل طبیعت ملائکه های فراوان داریم که هر کدام ماموریت محموله خود را انجام میدهند .ودرجای دیگرهم خداوند بقای حیات رادر زمین را مدیون فعالیت بند پایان وملائکه ( قوانین جاریه) میداند.

وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ-هر چه در آسمان ها (هفت جو زمین) وزمین ازبند پایان وملائکه هستند سجده خداوند به جا میآورند وهیچ گونه تکبری نشان نمیدهند وماموریت محوله رابه خوبی انجام میدهندواز خداوند خود خوف دارند. چرا ملائکه وبند پایان این ماموریت را با هم انجام میدهند اولا سجده برای خداوند یعنی برفطرت خلقتی وذاتی که خداوند در نهاد آنها گذارده تسلیم هستند واراده ای برای تغییرآن ندارند ودوم بقائ حیات در زمین را تداوم میبخشند به مقاله دابه ونقش آن در بقائ حیات از نظر قرآن مراجعه فرمائید

بند پایان 80 درصد موجودات زنده را تشکیل میدند. درون خاک روی آن ودر هوامانند مگس ها وپروانه ها.کرم ها باکتری نماتدها سوسکها وتعداد کثیردیگر مواد آلی وزائد موجود درخاک را تجزیه وقابل جذب برای گیاهان میکنند وگیاهان رشد میکنند واکسیژن مورد نیاز حیات زمین را فراهم میکنند .اینجا نیز ملائکه قوانین طبیعت هستند .قوانین طبیعت واکنشهای شیمیائی وفیزیکی کشش ومکندگی اب بدرون ریشه وبسیار قوانین دیگر واین ها همه با انرژی سروکار دارند وملائکه همراه دابه ماموریت دارند حیات زمین را نگه دارند وبقائ آن را تضمین کنند. از این دو آیه به خوبی ماهیت ملائکه روشن میشود .


ابلیس ازجنس جن است وهردو از جنس ملائکه .چرا هنگامی که خداوند ملائکه را خطاب میفرماید به آدم سجده کنید همه سجده کردند جزابلیس فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ- إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ.البته جن دخالتی دراینجا نداشته است که دلیل خاص خود را دارد .ابلیس با شیطان دومقوله جدا گانه هستند. به مقاله ابلیس وشیطان ونقش آنها درخلقت انسان مراجعه فرمائید.

جن وماهیت آن از نظر آیات در قرآن بدون در نظر گرفتن تصورات ذهنی

جن در تمامی تفاسر از نظر لغوی معنی پوشیده از حواس ما است ونمونه آن هم کلمه جنین است که میدانیم وجود دارد ولی از دید ما پوشیده است ودر آیات مختلف به آن اشاره شده وهر کدام معنی تمثیلی خاص خود را دارد. باستناد آیات قرآن جن واقعیتی است انکار ناپذیر ونقش موثر وجدا نشدنی در انسان دارد ولی از مقوله ابلیس وشیطان نمی باشد ولی ماهیت همهاز نیرو وانرژی است. ملائکه از بدوا خلقت کیهان واز زمان انبساط ان درجهان مادی استقرار می یابد ولی ابلیس وجن باستناد آیه50 و51 سوره کهف درآفرینش کیهان (یا هفت جو زمین وزمین) وحتی خلقت خودشان حضور نداشته اند .این ایه اشاره به زمان ابراز وجود جن وابلیس در خلقت کیهان دارد. انرژی وقوانین فیزیک وجهان هستی در بدو خلقت کیهان در ان نهادینه شد ولی این دو پدیده با وجود ساختار نیرو وانرژی انها درآن موقع خلق نشدند.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا- مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا-هنگامی که خداوند ملائکه را مورد خطاب قرارمیدهد که به آدم سجده کنید ابلیس از دستور خداوند سر پیچی میکند واشاره میفرماید ابلیس از حن بود ودر ایه بعد میفرماید هنگامی که سموات والارض را خلق کردم آنها حضور نداشتند. نکته مهم دیگر حتی هنگام خلق خودشان هم حضورنداشتند. تمامی این آیات در باره خلقت انسان وتکامل آدم ،ابلیس وجن بصورت تمثیل است وهمه جزئ آیات متشابه هستند. ظاهر دارند وباطن ومقصود خداوند باطن ایات است .اگردرآیات توجه کنیم مطالبی وجود دارد که اگر ظاهر آیات را نگاه کنیم با واقعیت خلقت جهان مادی جور نمی اید .مثلا جن از آتش است آنهم آتش بی دود که منظور خداوند انرژی ونیرو است . آیا خداوند جن را که ماهیت آتش دارد را به جهنم که آنهم ماهیت آتش دارد مجازات میکند . خداوند هنگامی که کیهان را خلق کرد نارسموم هم خلق کرد، پس منظور اینکه هنگام خلق سموات والارض آنها حضور نداشتند چه مفهومی میتواند داشته باشد.بنابراین ما باید سعی کنیم باطن آیات را از قرآن استخراج کنیم .
مطلب مهم خداوند در قرآن برای انسان از عالم غیب و ماورائ جهان مادی مثل نمیزند. تمامی تمثیل ها درزمین وهفت جو آن که عامل ایجاد حیات وخلقت انسان است ارتباط مستقیم دارد. وقتی خداوند میفرماید من صمد هستم واحد هستم مفهوم والای علمی مهمی برای ما بازگو میکند ودستور داده در ان تفکر وتعقل کنید. امروزه علم ثابت کرده که کیهان از نقطه ای با چگالی بینهایت یا صمد خلق میشود ومفهوم احد هم تکینگی است.احدیت وصمدیت محدوده ای است که جهان مادی از آنجا خلق میشود ونهایتا به آنجاهم بر میگردد.انا لله وانا الیه راجعون.به مقاله خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مراجعه فرمائید .برگردیم به موضوع جن .انس وجن یکی از ثقلین است ،شب وروزهم همینطور معنی ثقلین را از حدیث معروف ثقلین میتوانیم بدست آوریم .دو موضوع قرآن با ماهیت وحی وعترتی با ماهیت مادی وهر دو لازم وملزوم یکدیگرند. پس جن وانس هم از هم جدا نیستند.مانند ثقلین در حدیث معروف هستند. ماده وانرژی .جن مفاهیم متفاوتی دارد.مثلا امواج رادیوئی یاالکترومغناطیس هم میتواند جن باشد. ولی جن که زنده است وجاندار وبا سرنوشت خلقتی انسان اجین شده میبایستی نوع خاصی از جن باشد.این نوع جن که مقصود مقاله ما است و خداوند درقران از جن وانس یا معشر الجن والانس یاد کرده است قبل ازخلق الانسان من طین و در زمین اولیه خلق میشوند یعنی بعد از بدائ خلق الانسان من طین وبرای شرکت در ساختار مادی انسان خلق میشود.خلق الانسان من طین بر اساس چهار دوره اقوات که در زیر اشاره میشود مرحله چهارم وبدائ خلق الانسان من طین سه مرجله اول اقوات است . طین سنگ رس خالص است اتم های سیلیسیوم واکسیژن وآلومینیوم با پیوند های بین ملکولی که از جنس نیرو است بهم وصل شده اند. ماده وانرژی ساختار سنگ رس را تشکیل داده اند .سنگ بنای خلقت جن وابلیس هم مانند انسان ازهمین جا شروع میشود. خلق شده اند ولی هنوز حضورندارند
دقیقا مانند انسان که خلق شده بود ولی چیز قابل ذکری نبود-آیه 1 سوره دهر
مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ-این ماده وانرژی بی جان هستند ولی جن جاندار است .پس هنوز جن در حال شدن است . وَ لَقد خَلقنا اْلِانسانَ مِن صَلصلٍ من حماءٍ مَسنونٍ و الجآنَّ خلقنه من قَبلُ مِن نّار السَّمومِ. (حجر، 26 و 27)- دقت شود


انسان دراین آیه در برابر جان قرارگرفته است .انسان مجموعه ماده وانرژی است (انس وجن) وجان اینجا مفهوم انرژی است ازانواع مختلف آن .آنچه به انسان مربوط میشود ودر درون او جای میگیرد جن است وآیه مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ اشاره به جن وابلیس میکند وآیه 26 سوره حجر بیان گر ارتباط جان وانسان است. این ایه اینطور استنباط میشود که جرقه حیات انسان از نطفه اولیه درزمین اولیه وبر روی پوسته داغ در حال سرد شدن واز حما مسنون ودر صلصال ایجاد میشود جان جن است که هنوز جاندار نشده .آیه 9 و10 سوره فصلت به ما کمک میکند رمزآن را کشف کنیم. درآیه 9 ابتدا خداوند میفرماید زمین را در دو دوره خلق کردم. علم زمین شناسی تئوری های مختلفی ارائه داده وارنست مایر وکاپلان ودیکرسان سه دانشمند بر جسته این علم میگویند زمین دردو دوره تکامل هسته ای وتکامل شیمیائی ایجاد شده است به مقاله حمامسنون و صلصال در قرآن بنیان و اساس حیات در زمین استمراجعه فرمائید آیه بعد میفرماید ما (بعد از دو دوره پیدایش زمین) پوسته جامد را بالای زمین قراردادیم وبرکت را روی آن ایجاد کردیم وسپس غذای بیولوژیکی را در چهار دوره مقدر کردیم یعنی برنامه ریزی کردیم خداوند غذای بیولوژیکی را اقوات مینامد .مراحل این چهار دوره را دانشمندان بیان کرده اند وآنها هم اشاره به این چهار دوره کرده اند-چهارمرحله به نقل از کتاب پیدایش حیات نوشته پرفسورراین هارد کاپلان بشرح زیر است


1-ایجاد ملکولهای آلی ساده مانند اسید های نوکلوئیک ها و پروتئین ها از ملکولهای پایه مانند متان وآمونیاک و آب .
2-پلیمریزه شدن این ملکول های آلی ایجاد شده به ماکرو ملکول ها
3-ترکیب ماکرو ملکول ها با یکدیگر و تشکیل ماکرو ملکول های زنجیرهای
4-ایجاد پروبیونت های تکثیرپذیر ازساختارهای ماکروملکول های زنجیرهای.

مراحل اول تا سوم ساختاراولیه ایجاد موجود زنده فراهم میشود(بدائ خلق الانسان من طین).ازاسید های امینه، قندها،چربی ها ،نوکئوتیدها وسپس با بهم پیوستن این ملکول ها ابتدا مونومرها وسپس ماکروملکول های زنجیره ای مربوط به دی اکسی ریبو نوکلئوتیدها واسید ریبو نوکلئوتیدها که DNAو RNA هستند، آماده شده اند ومنتظر تبدیل این ماده بی جان به جاندارهستند. مرحله سوم همان (خلق الانسن من طین)حما مسنون است ماده شیمیائی ساختار موجود زنده که برروی سنگ رس گداخته در حال سرد شدن رسوب میکند که خداوند به سفال یا گل رس پخته تشبیه کرده وعلم هم به همین گل رس داغ وپخته رسیده است. محیط داغ است واشباع از بخار آب ولی آب نمی تواند بصورت مایع عرض اندام کند وفورا بخار میشود دفع میشود وآب دافق است ودانشمندان دنبال این موضوع هستند که آب باید از محیط واکنش بیرون رانده شود وگرنه ماکروملکول های آلی زنجیره ای پایدار نمی مانند .واکنش برگشت پذیر میشود .اینجا زبیا ترین وبا شکوه ترین حادثه حیات رقم زده میشود. صلب وترائب یا صلصال وحما مسنون ،توده نرم بر روی سفال سخت درحالی که مائ دافق مرتبا از بین این دو بیرون رانده میشوند.همه چیز اماده تحول عظیم حیات است

فقط باید با یک کن فیکون یا اراده وامر واحده خداوند مرحله سوم از بی جان به جاندار تبدیل شود .

در مراحل اول تا سوم انس وجان دارد شکل میگیرد. جان نیروی پیوند بین ملکولی است.با وصل شدن وشکستن پیوند ها انرژی آزاد میشود ولی این انرژی پس ازجاندار شدن در مرحله چهارم میشود سوخت وساز موجود زنده.جان به جن تبدیل میشود.باید بیشتر شرح داده شود ممکن است تکرای شود با عرض معذرت ضرورت ایجاب میکند.
اینجا ملکول های ساختار اولیه ژن از بی جان به جاندار تبدیل میشود واولین نطفه حیات به زبان علم روز پروبیونت ها پا به عرصه وجود میگذارند. جن هم همزمان دروجود موجود زنده قرارمیگیرد جن وانس دارند شکل میگیرند. جن مسلما از جنس نیرو است انرژی است یا مارج من الناروزنده است زیرا انس وجن درهم ادغام میشوند هرکدام بدون دیگری حیات ندارند. دربالا اشاره کردیم که پیوند های بین ملکولی انرژی یا نیرو هستند که اتم ها را بهم وصل کرده اند ولی به فرموده قرآن نمیتوانند جن باشند. چرا که درملکول آب یا آمونیاک قبلا این نیروخلق شده بود حتی درستاره ها بنابراین این نیرونمی تواند جن باشد. جن قبل از خلقت انس پدید آمده ودر زمین .متعلق به حیات است.باید توجه داشت قرآن بدائ خلق الانسان من طین را خلقت انسان میداند. درست است که کامل نشده وراه طولانی دارد تا به ایجاد آدم برسد.دقت فرمائید همه آیات خلقت انسان اسمی از آدم در خلقت انسان نیست مگر درمرحله تکامل انسان ودر داستان سجده ملائکه که این خود پیامی دارد. درسه مرحله اول اقوات اساس خلقت جن هم ریخته میشود وتا تشکیل اتمها به ملکول ها از یک نیروی سرنوشت ساز خبری نبوده است. چرا که ملکول ها تجزیه ووصل نمیشدند. اولین واکنش های شیمیائی در مرحله اول اقوات شروع میشود وعامل های شیمیائی مانند NH2 ،OH وCOOH وامثال آنها شروع به تبادل عامل شیمیائی کردند واسید های آمینه، قندها وسایر شکل گرفتند.هروصل وجدا شدن ملکول ها انرژی آزاد ویا گرفته میشود .در شیمی میگویند انرژی پیوند ملکولی محکم بودن این پیوند ها به بالا بودن انرژی پیوندی آنها است هر چه انرژی بالاتر پیوند محکم تر.
این انرژی در موجود زنده کار حیاتی دیگری انجام میدهد که بقای موجود زنده از آن است وموجود زنده بدون آن نمی تواند جاندار باشد. این را علم زیست شناسی سوخت وساز موجود زندهمینامد .قند در بدن موجود زنده با جدا شدن اجزای آن انرژی تولید میکند .این جن است که با انس یک ساختار زنده بنا مینهند .انس وجن یک مجموعه جدا نا پذیر هستند .ثقلین هستند .یا معشر الجن والانس انستطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان.ای گروه جن وانس اگر استطاعت یا توان نفوذ به اقطار هفت آسمان جو زمین را دارید پس نفوذ کنید .ولی شما نمی توانید مگر اینکه به (علم آن )تسلط داشته باشید .ودیدیم که جن وانس توانستند آسمان زمین را بشکافند وبه ماه برسند وبه سیارات دیگرهم .
إِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ- فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ- فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ-زمانی که اسمان زمین به دود تبدیل میشوند (وقیامت بر پا میشود) از جان وانس درمورد گناهانشان سئوالی نمیشود.تاکنون کسی روی این آیه مهم تفکرنکرده چرا در اینجا جان وانس آورده شده درصورتیکه قاعدتا بایستی جن وانس آورده میشد. اینها موارد بسیاری هستند که باید روی آنها تفکر کرد بعلاوه چرا از گناهشان سئوالی نمیشود یعنی در قیامت جان وانس گناهی نداشته اند. برای اینکه جان وانس دومقوله جدا میشوند ماده وانرژی هرکدام مستقل گناهی نمیکنند وقتی جن وانس با هم جمع میشوند مجموعه انسان را تشکیل میدهند که از جن وانس تشکیل شده اند .خداوند در این ایه اشاره به انس ولا جان دارد. ِفيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ-درآن دنیا قصرها وجایگاه های رفیع قرار داده شده که دست هیچ جان وانس به ان نرسیده اینجا صحبت از جن نیست. جان نیروهای طبیعی یاواکنش های شیمیائی آنرا تخریب نکرده اند مانند فرسایش ساختمان ها در اثر مثلا ترکیب اهن واکسیژن یا زنگ زدگی وغیره.حال معنی آیه که در بالا اشاره شد روشن میشود.اولا جن لطمثهن با دلبر سیاه چشم ندارد جان است نه جن ودیگر نمیتوانیم ادعا کنیم که جن همسر وفرزند واولاد دارد.این همه میتوانند تصورات ذهنی ما بوده باشد.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ-اعراف-179-جایگاه بسیاری از جن وانس را در جهنم قرار داده ایم وآنها کسانی هستند که دل داشتند ولی با انها چیزی درک نمیکردند و چشم داشتند ولی بصیرت دیدن نداشتند، گوش داشتند ولی سخن حق نمی شنیدند آنها مانند چارپایان بودند بلکه از انها هم پست ترآنها جزئ غفلت کنندگان بودند .حال مفهوم این ایه کاملا روشن میشود.جن وانس یعنی انسان یا مجموعه ماده جاندار وسوخت وسازدرون آن که آنهم جانداراست که روح من امرربی وژن آنرا فرماندهی میکند.این جا هم موضوع بردن جن در جهنم حل میشود که خداوند آتش را با آتش تنبیه نمیکند.
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾ احزاب-و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنانی از جن وانس قرار دادیم بعضی از آنها با زبانی شیوا بعضی دیگر را فریب میدادند واین سخنان را به آنها االقائ میکردند.اگر خواست خداوند نبود آنها چنین کاری نمیکردند پس آنان را به هرچه دروغ میگویند واگذار.اینجا شیاطین انس وجن منظور انسانهائی هستند که با دسیسه ومکاری دشمن پیامبران الهی میشوند .شیطان نیروی توطئه گر ومتمرد است.
وما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون-ما انس وجن رانیافریدیم جز مراعبادت کنند.با این نظریه بسیاری از سئوالات در باره جن پاسخ داده میشود. جن وانس انسان است وخداوند انسان را افرید برای عبادت خلق متعال.

1-جن زنده است وجزئ ساختار جسمی انسان است

2-هر نسل انس نسل جن هم میباشد

3-در قیامت انس وجن مورد مواخذه قرارمیگیرند وقتی با هم میشوند.ملائکه قوانین واسباب طبیعت هستند وجن انرژی سوخت وساز نهفته در بدن انس ولی متمرد نیست ولی ابلیس نیرو است ومتمرد وسمبل اختیار انسان است وعامل اصلی انحرااف انسان ازتقوی با افزاروسوسه نفسانی. ملائکه هم در نفس انسان وجود دارند ولی ملائکه دربدو خلقت کیهان وجود داشت.تمامی قوانین طبیعی حیات در بدن انسان وجود دارد . اینجا متوجه میشویم که چرا خداوند به ملائکه در زمانی که نفس انسان سویته میشود وروح خداوند در نفس قرار میگیرد میفرماید به آن سجده کنید به مقاله سجده ملائکه به بشر وآدم در دو مرحله زمانی مراجعه فرمائید.
اکنون این سئوال پیش می آید پس مطالب سوره جن چه میفرمایدو جن در داستان حضرت سلیمان چیست

سوره جن بر این اساس نازل شده تا خرافات قبل از ظهور اسلام که درعقاید عرب جاهلیت رسوخ کرده بود وخداوند درقالب تمثیلی گفتگوی نفرمن الجن را به پیامبر اسلام وحی میکند وبرخی خرافات را در قالب اینکه ما(جن) گمان میکردیم که خداوند کسی را مبعوث نمیکند وماگمان میکردیم مردانی از انس به مردانی از جن پناه می آوردند وما گمان میکردیم که برخی از ما برای استراق سمع به آسمان می رفتند وغیره که همگی نفی خرافات در باره جن است. در قرآن درموارد دیگر هم از جن نام برده مثلا جن در خدمت حضرت سلیمان بودند .وقتی جن در خدمت حضرت سلیمان قرارمیگیرند دیگر جن وانس نیستند وجن نیرو بوده در خدمت ایشان هم اکنون ما توربین های بادی را به کمک نیروی باد به حرکت در می آوریم باد به تنهائی برق تولید نمیکند واسطه میخواهد توربین واسطه تبدیل باد به نیرو وبرق است.ایشان نیرو های وسیعی را در اختیار داشت از جمله باد را در تسخیر خود داشت واز نیروی ان استفاده میکرد.این جن با انس وجن فرق میکند .حضرت سلیمان لشکرزیادی از انس وجن فراهم کرده بود یعنی لشکری از انسان ها .جن وشیاطین برای حضرت غواصی وبنائی میکردند .از نیرو وموجودات سرکش ازانسانهای سرکش ویاغی .شیطان معنی نیروی سرکش میدهد .در تمثیل شهاب سنگها شیطان سرکش با شهاب سنگ ها نابود میشدند که مقاله دیگری میطلبد وصرفا اشاره کوتاهی عرض کردم که همه این ایات تشبیه وتوجیه علمی کاملا منطبق با علم روز دارند. این یک نظراست وکشفی است که از ایات قرآن وعلم زیست شناسی بیرون آورده ام ومدت مدیدی تفکر وتعقل در آیات متشابه خلقت انسان داشته ام برای تشهیذ ذهن خوانندگان وبرداشت اینجانب از جن با استناد با آیات قران وعلم روزو بدون توجه به نظر گذشتگان ارائه داده ایم وصرفا یک نظرتحقیقی علمی است.خداوند خود دانا تراست به منظور ومقصود خود.انشائالله مفید واقع شده باشد واز خوانندگان گرامی انتظار میرود با نظرات خود ونقد نوشتار به روشن شدن هر چه بیشتر مقاله کمک فرمایند. سید محمد تقوی اهرمی.فروردین 1397

 

رفع شبهات علمی قران توسط دکتر سها...
ما را در سایت رفع شبهات علمی قران توسط دکتر سها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ahrami22e بازدید : 237 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 1:03