داستان ذوالقرنین در قرآن ورفع شبهات دکتر سها

ساخت وبلاگ

خداوند درقر ان برای انسان مثال های گوناگونی رابیان میکند ودر این مثال ها اندرزهای فراوان ونصیحت های رحمانی برای هدایت مردم بیان میکند .قران دارای یک خط مشی کلی است .خداوند کیهان را خلق کرد تا انسان را بیافریند ودر افرینش انسان طرح وبرنامه خود را دارد .انسان را از درون تکامل حیات بیرون اورد وعنصر اختیار ،دانش وتفکر وتعقل را در درون وی نهادینه کرد ودنیا را محل ازمایش انسان ها قرار داد وآنها را به نبتلیه دچار کرد .نبتلیه یعنی تحت آزمایش قرار دادن واین فلسفه برنامه ریزی الهی است . خداوند سیستم بسیار پیچیده هدایت وکنترل در درون تمامی مظاهر مادی از جمله انسان را بوسیله نور هدایتی خود بر قرار کرد .تمامی موجودات از جاندار وبی جان را بر اساس فطرت ذاتی افرید . تمامی مظاهر مادی غیر از انسان ، طبق برنامه ریزی خداوند که در فطرت انها گذاشته شده  بدون کوچکترین انحراف بر ان برنامه استوار هستند ومفهوم این مطلب که خداوند میفرماید تمامی انچه که در جهان مادی است تسبیح ذات باریتعالی را میکنند بهمین دلیل است .همه چیزحتی اتم ها تسلیم این برنامه ریزی شده اند واوامر الهی که همان قوانین طبیعت هستند را اجرا میکنند واین یعنی تسبیح ذات باریتعالی .این مقدمه بحث ما در باره داستان ذوالقرنین است .در سوره کهف خداوند چند داستان را بیان میکند .ابتدا داستان اصحا ب کهف ودوم داستان حضرت موسی ویک جوان همراه .سوم داستان مردن یک فرد وزنده شدن ان پس از صد سال وچهارم داستان حضرت موسی وخضر نبی وبالاخره داستان ذوالقرنین .در لابلای هر داستان نصایح واندرز ها رابیان میکند .هر داستان دقیقا توجیه علمی خود را دارد وما اکنون فقط به داستان ذوالقرنین می پردازیم.داستان ذوالقرنین یکی از بیشمار داستان هائی است که برای رسیدن به اعجاز آن باید از علم روز بهره جوئیم وایات را درست بخوانیم ودر آن تعقل کنیم. خداوند در این داستان  چه میخواهد بگوید.ما ابتدا ایراداتی که آقای دکتر سها بر این داستان وارد کرده است مرور میکنیم وسپس بطن این داستان را که منظور خداوند است بیرون می اوریم وقضاوت را به خوانندگان محترم واگذار میکنیم .ابتدا شش ایرادی که اقای دکتر سها در باره این داستان یبان کرده میپردازیم.

1-طلوع خورشید از یک نقطه زمین.غروب آن در چشمه تیره ،یک تصور خام ابتدائی است

2-خورشید یک طلوع دارد ویک محل غروب-(به عنوان ایرادگفته اند که نا معقمل است)

3-خورشید است که حرکت میکندواز شرق زمین سر بر می آورد و در مغرب فرو میرود

4- غروب خوشید در چشمه ای غبط است

5- لازمه غروب وطلوع  خورشید در یک جا  بر خورد با زمین است .لازمه این گونه طلوع وغروب خورشید این است که غروب وطلوع در همه جای زمین در یک زمان اتفاق می افتد.چون خورشید وارد چشمه ای میشود .آیات 83 الی 91 سوره کهف میفرماید :

وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا- إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿۸۳﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿۸۴﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۵﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿۸۶﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿۸۷﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿۸۷﴾- وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿۸۸﴾  ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۹﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿۹۰﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿۹۱﴾ ترجمه آیات ازسایت-. quran.anhar.ir/text-1575.htm –پارس قرآن ترجمه فولادوند

و از تو در باره ذوالقرنين مى‏پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند (۸۳)ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيله‏اى بدو بخشيديم (۸۴)تا راهى را دنبال كرد (۸۵)تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمه‏اى گل‏آلود و سياه غروب مى‏كند و نزديك آن طايفه‏اى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مى‏كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مى‏گيرى (۸۶)گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده مى‏شود آنگاه او را عذابى سخت‏خواهد كرد (۸۷)و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى [هر چه] نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت (۸۸)سپس راهى [ديگر] را دنبال كرد (۸۹)تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع مى‏كرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم (۹۰)اين چنين [مى‏رفت] و قطعا به خبرى كه پيش او بود احاطه داشتيم (۹۱)

خلاصه داستان در ارتباط باشش ایراد مطرح شده از این قرار است.ذوالقرنین به روایت قرآن فردی مومن به خدا وروز قیامت بوده واز امکانات وقدرت فراوانی بر خوداربوده است ودر راه حق وعدالت وکمک به مردم گام بر میداشته ودر سه سفر خود با برخی از ستمگران برخورد نموده است .در سفر اول راهی را میرود تا به جایگاه غروب خورشید میرسد وبه نظرش آمد که خورشید در چشمه ای تیره وتاریک غروب میکند وقومی را درآن محل یافت وسپس به سفر خود ادامه داد تابه جایگاه طلوع خورشید رسید ودر انجا قومی را دید که پوششی در برابر نور خورشید نداشتند.ایرادات آقای دکتر سها درست در این دو سفر ودیدنی های آن است .از متن ایات مطالب درستی را بیرون اورده اند .غروب وطلوع خورشید در این محل سفرها در یک جا صورت گرفته است .این دقیقا اعجاز قرآن است . دوم بنظر ذوالقرنین چنین امد که خورشید در چشمه تاریکی غروب میکند .این هم اعجاز دیگر قرآن .اینکه از آیات قرآن چنین استنباط شود که خورشید از یک محل طلوع به یک محل غروب حرکت کرده کاملا غلط است قران همچو مطلبی نفرموده برداشت شخص ایشان است .حال چرا این مطالب اعجاز قرآن است .باید اطلاع از وضعیت زمین داشت تا بدانیم که چنین اتفاقی در کره زمین می افتد .یعنی طلوع وغروب خورشید از یک مکان در زمین .این برمیگردد به اختلاف شب وروز وکج بودن محور زمین .هر چه ما بسمت قطب شمال ویا جنوب حرکت کنیم اختلاف شب وروز کمتر میشود .

. انحراف 23.5 درجه ای زمین در آغاز خلقت زمین باعث شده است ساکنان نیمکره شمالی زمین شاهد شب های طولانی و روزهای کوتاه باشند و به طور بالعکس ساکنان نیمکره جنوبی زمین شاهد بلندترین روزهای سال خود و کوتاه ترین شب هایشان باشند. محوری که زمین به دور خود می چرخد نسبت به مدار زمین به دور  خورشید به اندازه 23.5 درجه (نسبت به حالت عمود) انحراف دارد. اگر این انحراف وجود نداشت در تمام طول سال خورشید با زاویه ای یکسان به تمام نقاط زمین می تابید و مقدار شب و روز هر نقطه زمین دارای زمان برابر بودند .یعنی 12 ساعت روز و12 ساعت شب. این اختلاف در شب وروز که خداوند در قران نشانه عظمت خود میداند ودستور تفکر وتعقل در ان را میدهد از اعجاز قران است إِ خلقت اسمان ها وزمین (هفت جو زمین وزمین) واختلاف شب وروز آیاتی است برای کسانی که صاحب علم هستند وآنها کسانی هستند که خدا را در هر وضعیتی یاد میکنندودر چگونگی خلقت سموات والارض تفکر وتعقل میکنند ومیگویند خداوندا این ها را به حق آفریدی(باطل نیافریدی) ما را از عذاب دوزخ دور نگه دار .- آل عمران-19.لازمه ایجاد چهار فصل وحیات در کره زمین همین اختلاف شب وروز است که از آیات خداوند بشمار می آید .بنا براین هر چه از خط استوا به عرض های بالاتر نیمکره شمالی برویم، مدت زمانی که خورشید در طول یک روز به زمین می تابد رفته رفته کمتر می شودویا اختلاف شب وروز کاهش می یابد . تا به عرض 66.5 درجه و بالاتر از آن برسیم. اتفاقی که در این نقاط از کره زمین رخ می دهد این است که طول روز چند ماه به درازا میکشد تا در نقطه نود درجه به عبارتی راس قطبین هر شش ماه روز وشش ماه شب میشود در یک روز از سال در یک مکان هم طلوع داریم وهم غروب وخورشید در 24 ساعت در حال غروب وطلوع است. یعنی میخواهد طلوع کند ولی بالاتر نمی رود وغروب میکند واین غروب ها وطلوع های بیشمار در 24 ساعت اتفاق می افتد یعنی خورشید در همان محل طلوع وغروب 24 ساعت میماند.که پدیده بسیار زیبا واستثنائی در کره زمین است.این پدیده  را خداوند پدیده مشارق ومغارب مینامد .این موضوع اخیرا بعد از سفر به قطبین کشف شده.ما در کره زمین یک مشرق ویک مغرب داریم که همه ما شاهد ان هستیم ودر دو قطب زمین هر کدام یک مشرق ویک مغرب داریم در حقیقت علاوه بر مشرق ومغرب معمولی که شاهد ان هستیم دو مشرق ودو مغرب داریم..ودر یک روز هم مشارق ومغارب داریم بنابراین خداوند سبحان رب المغرب ومشرق است ،رب مغربین ومشرقین است ورب المشارق ومغارب است .این اعجاز قرآن است نه تناقص ،بندگان خدا اطلاع ندارند.اگر اقای دکتر سها اطلاعاتی در باره زمین ندارد وشبهات می بافد خداوند متعال که خود خالق این پدیده ها است در 1400 سال قبل میدانسته چه میگوید .ما بی سوادیم که آیات الهی را درک نمی کنیم وگمان میکنیم همه چیز را باید بدانیم .بحال کسانی که دکترا دارند ولی راه تحقیق کردن را بلد نیستند باید گریست .حال بر میگردیم به داستان ذوالقرنین ایشان دو سفر داشتند در سر زمینی که بالاتر از مدار 66 زمین بوده است در کجا بوده است نمیدانیم چرا که فلسفه بیان این داستان نکات مهم علمی واعجازی آن است واحتمالا بالای مغولستان.بطور مثال شهرترومسا در کشور نروژ که بالای 66 درجه قرار دارد .روز وشب چند ساعت بیش نیست .طلوع وغروب خورشیدآن  با مغرب ومشرق ما فرق میکند و هر دو در نزدیک هم اتفاق میافتد .ذوالقرنین ابتدا به جایگاه غروب میرسد وغروب در آنجا که اطرافش همه آب است بسیار دیدنی است آقای دکتر سها به آنجا سفر کنند تا تجسم فرو رفتن خورشید در چشمه تاریک را به چشم ببینند .مناظر کاملا استثنائی غروب وطلوع خورشید را داریم که واقعا دیدنی است بعلاوه در آیه فرموده ذوالقرنین بنظرش امد که خورشید در چشمه تاریکی فرو میرود.جالب است که به سفر ادامه میدهد وبه جایگاه طلوع خورشید میرسد .ایشان نیاز نداشته که از مغرب حدود 20000 کیلومتر سفر کند تا به مشرق برسد .تصور ایشان هم بر این موضوع بوده که برایشان شبه ایجاد شده .همان جا هم مغرب بوده وهم مشرق .خداوند واقعیت های علمی را در قالب داستان وبصورت تمثیل بیان میکند تا مابا پیشرفت علم به کنه مطلب برسیم .تصاویر این پدیده ها را میتوانید به مقاله چرا خورشید در مناطق شمالی زمین غروب نکرد؟ + عکس در سایت- www.yjc.ir/fa/newsمراجعه فرمائید..در ادامه سفر که به جایگاه طلوع خورشید رسید با قومی برخورد میکند که در برابر تابش خورشید پناهگاهی نداشتند .این مطلب چه چیزی را میرساند .باید اطلاع از شرایط محیط زیستی  آن محل را در نظر داشته باشیم .خورشید در روز مایل به آنجا میتابد .آفتاب نیم روز مانند تابش نور آفتاب بعد از ظهر ما است واهالی آنجا نیازی به سایبان ندارند .برعکس بدلیل سرما تمایل دارند بیشتر در تابش آفتاب قرار گیرند .ودر داستان  وضعیت محیط زیستی خاص ان اشاره دارد .این مطالب حقانیت خداوند را میرساند که در ایات قران منعکس شده است . سید محمد تقوی اهرمی-آبان 1395


برچسب‌ها: داستان ذوالقرنین ودکتر سها, کتاب نقد قرآن, مشارق ومغارب ودکتر سها, شبهات علمی دکتر سها

نوشته شده توسط سید محمد تقوی اهرمی  | لینک ثابت |

رفع شبهات علمی قران توسط دکتر سها...
ما را در سایت رفع شبهات علمی قران توسط دکتر سها دنبال می کنید

برچسب : داستان,ذوالقرنین,شبهات, نویسنده : 1ahrami22e بازدید : 251 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 15:05